معرفة الله

نوشته‌ها

تا کنون 18 نوشته منتشر شده استآخرین نوشته‌هالیست منابع

انتخاب موضوع

پشتیبانی

درباره پایگاهدرباره نویسندهارتباط با نویسندهخبرنامه

آشنایی با اقسام علم حصولی (بخش دوّم)


آشنایی با اقسام علم حصولی (بخش دوّم)

ج) جزئی و کلّی

1. تعریف جزئی و کلّی

در نوشته قبل، با «تصور» آشنا شدیم و دانستیم که به صورت ذهنی‌ای تصور اطلاق می‌شود که حاوی حکم و قضاوت نباشد؛ مثل مفاهیم تهران، انسان، ماشین، اسب و … که همگی توصیف‌کننده چیزی هستند. حال در این بخش این مطلب را اضافه می‌کنیم که مفاهیم تصوّری یا جزئی هستند یا کلّی.

اگر مفهومی تنها قابلیت حکایت از یک چیز مشخص را داشته باشد، آن مفهوم را «جزئی» می‌نامند {مثل تصوّر ما از کوه دماوند، شهر تهران و …} و اگر مفهومی قابلیت حکایت از مصادیق متعددی (دو یا بیشتر) را داشته باشد، آن مفهوم را «کلی» می‌نامند {مثل مفهوم انسان که میلیار‌ها مصداق از جمله من و شما دارد}.

نکته (1): دقت کنید که «جزئی» و «کلّی» غیر از «جزء» و «کل» است. توضیح بیشتر آنکه:

نباید جزئی و کلی را با جزء و کل یکسان گرفت. چیزی را که از قسمت‌ها و اجزاء مختلف تشکیل شده باشد، «کل» می‌نامیم. مثلاً اتومبیل یک کل است و هر یک از قسمت‌های آن، «جزء» اتومبیل می‌باشند. از سوی دیگر، کلی صفت مفاهیم و تصورات است و کل، صفت اشیاء خارجی است. مثلاً هنگامی که می‌گوییم: «انسان کلی است»، به مفهوم انسان نظر داریم؛ اما وقتی می‌گوییم: «اتومبیل کل است»، به مصداق اتومبیل یا اتومبیل خارجی اشاره می‌کنیم. از این رو می‌توانیم کلی را بر اشیاء و افراد جزئی حمل کرده، مثلاً بگوییم: «سعید، انسان است»؛ اما نمی‌توانیم کل را بر اجزاء حمل کرده، بگوییم: «چرخ، اتومبیل است».[1]

نکته (2): آنچه یک مفهوم را کلی می‌کند، صلاحیت و قابلیت آن مفهوم در حکایتگری از مصادیق متعدد است؛ یعنی اگر مصادیق متعددی برای آن مفهوم در عالم واقع پدید آمد، بتواند از تمامی آن‌ها حکایت کند. بنابراین داشتن مصداق خارجی بالفعل به هیچ عنوان ملاک کلی بودن نیست.

ممکن است یک مفهوم ذهنی قابلیت حکایتگری از مصادیق متعددی را داشته باشد اما فقط یک مصداق بالفعل داشته باشد {مثل مفهوم «واجب الوجود بالذات[A]» که قابلیت این را دارد که از هر کسی که خود به خود ضرورتاً وجود دارد و کس دیگری او را به وجود نیاورده است، حکایت کند ولو میلیارد‌ها نفر باشند، اما به دلایلی فقط یک مصداق بالفعل یعنی خداوند را دارد} و یا اصلاً مصداق بالفعلی نداشته باشد {مثل مفهوم «اجتماع نقیضین» که این قابلیت را دارد که از هر دو نقیضی که اجتماع می‌یابند حکایت کند اما به دلایلی هیچ‌گاه مصداق بالفعلی ندارد}.[2]

نکته (3): به مفاهیم کلی، «مفاهیم عقلی» و «معقولات» نیز می‌گویند.

2. انواع مفهوم جزئی

در این بخش با دو دسته از مفاهیم جزئی آشنا می‌شویم:

  • تصوّر حسی: به تصاویر ذهنی‌ای که هنگام ارتباط یکی از اندام‌های حسی با واقعیت‌های مادی به دست می‌آید {و با قطع شدن این ارتباط نیز از بین می‌رود}، تصوّر حسی گفته می‌شود. مثلاً هنگامی که مشغول نگاه کردن به یک گل هستیم، تا زمانی که چشمان خود را از آن برنداشته‌ایم شناخت ما از آن گل شناختی حسّی خواهد بود، و پس از قطع تماس با آن گل، شناخت حسی از بین خواهد رفت.[3]
  • تصوّر خیالی: به دو دسته از تصاویر ذهنی، تصوّر خیالی گفته می‌شود که عبارتند از:

الف) هنگامی که ارتباط یکی از اندام‌های حسی ما با یک واقعیت مادی برقرار است، تصویری از آن واقعیت در ذهن ما شکل می‌گیرد که «تصوّر حسی» نامیده می‌شود. حال ذهن ما از همین تصوّرِ حسی {هنگامی که موجود است}، تصویر‌برداری کرده و تصویر جدیدی ایجاد می‌کند که «تصوّر خیالی» نام دارد. این تصویر جدید اگرچه از کیفیت تصوّر حسی برخوردار نیست، اما وابسته به ارتباط حسی نیست و به همین دلیل است که وقتی ارتباط اندام‌های حسی ما با واقعیت مادی خارجی قطع می‌شود، ما همچنان به آن علم داریم.

 همان مثال گل که در تصوّر حسی بیان شد را در نظر بگیرید. هنگامی که در حال تماشای آن گل هستیم، تصویری از آن گل در ذهن داریم که تصوّر حسی نامیده می‌شود. ذهن ما از این تصوّر، تصویربردای کرده و تصوّر جدید را ایجاد می‌کند. هنگامی که چشمان خود را می‌بندیم، دیگر تصوّر حسی از آن گل نداریم اما آن تصویری که ذهن از تصوّر حسی ایجاد کرده است (تصوّر خیالی) هنوز باقی است.

بنابراین به صورت خلاصه اینطور می‌توان گفت که هنگام تماشای یک گل، تصویری بسیار واضح و با کیفیت از آن در ذهن خود داریم که به آن تصوّر حسی گفته می‌شود؛ و هنگامی که چشمان خود را می‌بندیم همچنان تصویری از آن گل در ذهن داریم اما تصویری با وضوح و کیفیت به مراتب پایین‌تر که به آن تصوّر خیالی گفته می‌شود.

ب) ذهن ما این توانایی را دارد که برخی تصاویر را با هم ترکیب کرده و تصویر جدیدی ایجاد کند. مثلاً می‌تواند تصویر حیوانی را ایجاد کند که بدنش همانند بدن اسب اما سرش همانند سر فیل باشد. به این تصاویرِ ذهنی نیز، تصوّر‌های خیالی گفته می‌شود. مثال دیگر آن تصویر ساختمانی است که یک مهندس ابتدا در ذهن خود طرّاحی می‌کند تا بعداً ساختمانی در جهان خارج طبق تصویر و نقشۀ ترسیم شده در ذهن خود، بنا کند.

3. انواع مفهوم کلّی

در این بخش قصد داریم دو تقسیم برای مفهوم کلّی بیان کنیم. مفهوم کلّی از یک جهت قابل تقسیم به متواطی و مشکک است و از جهت دیگر قابل تقسیم به ماهوی، فلسفی و منطقی. در ادامه با این اقسام آشنا خواهیم شد.

1.3. متواطی و مشکک

متواطی به مفاهیمی گفته می‌شود که صدق آن‌ها بر مصادیقشان به نحو یکسان است؛ به عنوان مثال مفهوم «انسان» بر تمامی مصادیقش به یک شکل صدق می‌کند و اینطور نیست که مثلاً یک نفر انسان‌تر از دیگری باشد. به عبارت دیگر حسن و حسین و تقی و نقی و دیگر افراد انسان، از جهت انسان بودن یکسانند و اینطور نیست که انسانیت یکی شدیدتر یا بیشتر از شخص دیگری باشد. اگر تفاوتی هست، در امور دیگر غیر از انسانیت است، مانند تفاوت در طول، رنگ، نیرو، سلامت، اخلاق، اندیشۀ خوب و غیر آن. چنین مفاهیمی را که صدق آن‌ها بر مصادیقشان یکسان است، «کلی متواطی» می‌گویند.

مشکک نیز به مفاهیم گفته می‌شود که صدق آن‌ها بر مصادیقشان به نحو یکسان نیست {بلکه صدق مفهوم بر یک مصداق مثلاً شدیدتر از صدق آن بر مصداق دیگر می‌باشد}؛ به عنوان مثال مفهوم «سفید»، در همه مصادیقش به یک شکل نیست بلکه سفیدی برف شدیدتر از سفیدی کاغذ است، با آنکه هر دو سفید هستند. چنین مفاهیمی را که صدق آن‌ها بر مصادیقشان متفاوت و گوناگون است «کلی مشکک» و خود تفاوت، «تشکیک» نامیده می‌شود.[4]

یکی از پر ثمره‌ترین مباحث فلسفی که اگر خدا توفیق دهد در آینده به آن می‌پردازیم، مشکک بودن مفهوم «وجود» است؛ یعنی اگر چه همه موجودات وجود دارند اما وجودشان به یک شکل نیست و تفاوت وجودی آن‌هاست که موجب تفاوت‌ها شده است. ==> مسلماً این مقدار توضیح چیزی را مشخص نمی‌کند، فقط خواستم بیان کنم اگرچه یادگیری این اصطلاحات در نگاه اوّل خسته کننده و بی‌ثمر باشد، اما در آینده در فهم مسائل مهم خیلی کارساز هستند.

2.3. ماهوی، فلسفی و منطقی[5]

به طور خلاصه، مفهوم کلی یا حمل بر مفاهیم ذهنی می‌شود {مثل مفهوم «کلی» که حمل بر «صورت ذهنی انسان» می‌شود} یا حمل بر امور عینی می‌شود. ==> به مفاهیم دسته اوّل «مفاهیم منطقی» یا «معقولات ثانیۀ منطقی» گفته می‌شود؛ اما مفاهیم دسته دوّم خود دو قسم هستند:

مفهوم کلی‌ای که حمل بر امور عینی می‌شود، یا از خود امور عینی أخذ می‌شود {مثل مفهوم «انسان» که ذهن پس از مشاهده یک یا چند فرد، آن را انتزاع می‌کند} یا از مقایسه بین امور عینی انتزاع می‌شود {مثل مفهوم «علت» و «معلول» که از مقایسه «آتش» با «حرارت به وجود آمده از آن» انتزاع می‌شود}. ==> به مفاهیم دسته اوّل «مفاهیم ماهوی» یا «معقولات اُولی» و به مفاهیم دسته دوّم «مفاهیم فلسفی» یا «معقولات ثانیۀ فلسفی» گفته می‌شود.

این بیانِ خلاصه‌وار صرفاً جهت آشنایی راحت‌تر با وجه تمایز این سه دسته مفاهیم بود، اما برای فهم و آشنایی دقیق‌تر با این سه دسته از مفاهیم کلی، نیاز است بیان مفصّل‌تری نیز ارائه شود و آن بدین بیان است:

مفهوم کلی یا قابل حمل بر امور عینی است، مانند مفهوم «انسان» که بر حسن و حسین و … حمل می‌گردد و گفته می‌شود «حسن انسان است» و یا قابل حمل بر امور عینی نیست و تنها بر مفاهیم و صورت‌های ذهنی حمل می‌گردد، مانند مفهوم «کلی» که صفت برای «صورت ذهنی انسان» {که قابلیت حکایت از مصادیق متعددی را دارد} واقع می‌شود. ==> دستۀ دوّم را که تنها بر امور ذهنی حمل می‌شود، «مفاهیم منطقی» یا «معقولات ثانیۀ منطقی» می‌نامند.

اما مفاهیمی که بر اشیاء عینی و خارج از ذهن حمل می‌شوند، به دو دسته تقسیم می‌گردند: یک دسته مفاهیمی که ذهن به‌طور خودکار از موارد خاص أخذ می‌کند؛ یعنی همین که یک یا چند ادراک شخصی به وسیلۀ حواس ظاهری یا شهود باطنی (علم حضوری) حاصل شد، فوراً عقل مفهوم کلی آن را به‌دست می‌آورد، مانند مفهوم کلی «سفیدی» که بعد از دیدن یک یا چند شیء سفیدرنگ در ذهن ایجاد می‌شود، یا مفهوم کلی «ترس» که بعد از پیدایش یک یا چندبار احساس خاص به‌دست می‌آید. ==> چنین مفاهیمی را «مفاهیم ماهوی» یا «معقولات اُولی» می‌نامند.

دستۀ دیگر مفاهیمی هستند که انتزاع آن‌ها نیازمند به مقاسیۀ اشیاء با یکدیگر می‌باشد؛ مانند مفهوم علت و معلول که بعد از مقاسۀ دو چیزی که وجود یکی از آن‌ها متوقف بر وجود دیگری است انتزاع می‌شود؛ مثلاً هنگامی که آتش را با حرارت ناشی از آن مقایسه می‌کنیم و توقف حرارت را بر آتش مورد توجه قرار می‌دهیم، ذهن مفهوم علت را از آتش، و مفهوم معلول را از حرارت انتزاع می‌کند و اگر چنین ملاحظات و مقایساتی در کار نباشد، هرگز این‌گونه مفاهیم به دست نمی‌آیند، چنان‌که اگر هزاران‌بار آتش دیده شود و همچنین هزاران‌بار حرارت احساس شود، ولی بین آن‌ها مقایسه‌ای انجام نگیرد و پیدایش یکی از دیگری مورد توجه واقع نشود، هرگز مفهوم علت و معلول به دست نمی‌آید. ==> این‌گونه مفاهیم را «مفاهیم فلسفی» یا «معقولات ثانیۀ فلسفی» می‌نامند.

نکته: شناخت و تفکیک این سه نوع از مفاهیمِ کلی، بسیار مهم است؛ زیرا باید دقت داشته باشیم که مبادا بی‌جهت حکم نوع خاصی از مفاهیم را بر انواع دیگر بار کنیم.

این تقسیم سه‌گانه که از ابتکارات فلاسفۀ اسلامی است، فواید فراوانی دارد و عدم دقت در بازشناسی و تمییز آن‌ها از یکدیگر، موجب خلط‌ها و مشکلات زیادی در بحث‌های فلسفی می‌شود و بسیاری از لغزش‌های فلاسفۀ غربی در اثر خلط بین این مفاهیم حاصل شده که نمونۀ آن‌ها را در سخنان هگل و کانت می‌توان دریافت.[6]

به عنوان مثال یک اشتباهی که ناشی از عدم دقت است، آن است که چون موجود «الف» و «ب» و «ج» و «د» همگی علّت هستند، نتیجه بگیریم که همگی دارای ماهیت مشترکی هستند در حالی که مفهوم «علّت» یک مفهوم فلسفی است و صدق آن بر موارد متعدد صرفاً نشانۀ این است که همه آنها از این جهت که وجود چیزی به آن‌ها وابسته است مشترک‌اند، هر چند از نظر ماهیت مختلف باشند {مثلاً یکی اسب باشد دیگری آتش باشید و مورد سوم انسان باشد}. ==> بله اگر وجود «الف» و «ب» و «ج» و «د» در یک مفهوم ماهوی مثل اسب بودن اشتراک داشته باشند، به این معنا خواهد بود که همگی دارای ماهیت و حقیقت واحدی هستند اما اشتراک آنها در مفهوم فلسفی چنین دلالتی ندارد.

جمع‌بندی

در دو نوشته اخیر با اقسام علم حصولی آشنا شدیم و اگرچه احتمالاً مطالب برایتان کمی خسته‌کننده و دارای ابهام بود اما ان شاء الله حاوی ثمرات خوبی خواهد بود که در نوشته‌های بعدی خود را نشان خواهند داد.

به طور خلاصه و نموداری، در این دو نوشته اخیر، با این اقسام از علم حصولی آشنا شدیم:

اقسام علم حصولی


[1]: علی‌اصغر خندان، منطق کاربردی، ص31.

[2]: محمدرضا مظفر، منطق، ترجمه علی شیروانی، ج1، ص96.

[3]: برگرفته از: «مرتضی رضائی و احمدحسین شریفی، درآمدی بر معرفت‌شناسی، ص100».

[4]: محمدرضا مظفر، منطق، ترجمه علی شیروانی، ج1، ص99.

[5]: برگرفته از: «آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج1، ص191».

[6]: آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج1، ص191.

ترتیب پیشنهادی مطالعه نوشته‌های معرفت‌شناسی
نظرات شما
ثبت نظر
  • captcha

فهرست عناوین

نوشته‌ها

تا کنون 18 نوشته منتشر شده استآخرین نوشته‌هالیست منابع

انتخاب موضوع

پشتیبانی

درباره پایگاهدرباره نویسندهارتباط با نویسندهخبرنامه